Lilypie Second Birthday tickers شکلات ما عليرضا: بعد از يه مدت طولاني

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

بعد از يه مدت طولاني

مدت زيادي ايه اينجا نيامدم حالا ما برگشتيم دوباره با يه عالمه خبر و ماجرا که نميدونم ازکجاشروع کنم .ما يه سفر ديگه به کرج داشتيم سه هفته اي، اين بار به هواي حميد رفتيم والبته خريد خونه که اتفاق نيافتاد.بعد سعي کرديم که مشهد يا يه جاي ديگه بريم که نشد.کلا بدون برنامه ريزي بوديم واين همه چي رو خراب کرد . ني ني کوچولو توي اين سفر شروع کرد به خوردن شست پاش
والبته يه چيز خيلي خيلي بهتر يهني فرني که خاله جون زحمتش رو کشيدن .خلاصه ني ني غذا خور شد.وقتي برگشتيم يه دوره ي سازگاري با محيط رو داشتيم به علت بازگشت . بعد از اون شرکتي که ازش اينترنت گرفته بوديم کن فيکن شد و ما بي اينترنت که روزگار سختي بود تا اومديم به خودمون بيايم ويه شرکت ديگه پيداکنيم پدرشوهرم فوت کردن که انسان بسيار مهربوني بودن .طفلي پسرم که هيچ پدر بزرگي نداره.اين مسئله براي ما خيلي دردناک بود مخصوصا براي حميد که تا آخرين لحظات با باباش بود.
بعد از اين مسئله هم مدتي طول کشيد تا به روال سابق برگرديم و حالا با يه شرکت ديگه قرارداد بستيم و دوباره برگششتيم اينجا وبقيه ماجرا درباره ي ني نيتوي اون روزهاي ناراحتي بوديم که پسرم شش ماهش کامل شد .روزي که واسه اش يه عالمه برنامه داشتم واکسنش هم حسابي اذيتش کرد تب شديد کرد طوري که يه عالمه دونه ريخت روي بازوهاش و حسابي قرمزشده بود.با پاشويه و شياف تبش رو پايين اوردم خلاصه شب خيلي سختي بود .و توي همون روزها بود که ني ني دو تا مرواريد خوشکل در آورد همزمان و پايين ايشالابقيه اش ايشالا راحترو ايشالا چيزاي خوب خوب بخوري باش مادر.خلاصه از وقتي که برگشتيم به زندگي به ني ني حسابي ميرسم تا تلافي بشه صبحها چاي وبسکويت مادرناهار يه مدل سوپ رو شروع کرديم بعد از ظهر باز چاي بسکويت واب ميوه ي تازه به علاوه ي شير مادر درهر زماني که ني ني درخواست کنن.
تا بعدددد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر