Lilypie Second Birthday tickers شکلات ما عليرضا: ازنزدیک با شکلات

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

ازنزدیک با شکلات


شاه دونه ی من از صبح که بیدار می شه مشغول بازی است و با هر چیزی خودش رو سر گرم می کنه . واقعا زندگی بچه ها بازی است .جای خونده بودم که زندگی کردن رو از بچه ها بیاموزید چون مدام با چیزی مشغولند و بیکار نمی مونن .
اگه وقتی که ازخوابه از پیشش بلند شم ؛می دونم که کمی بعد از من بیدار می شه توی این شرایط اگه خودم باهاش حرف بزنم و ناز و نوازشش کنم بعد از بیداری خوش اخلاق خواهد بود .در غیر اینصورت نق زده و شاکی می شه.
داداشی (یه حوله دستی ایه که من وقتی باردار بودم خیلی خوشم امد و خریدم براش و از همون موقع این اسمشه و یه جورهایی هم مثل عروسک دستی می مونه من باهاش با علیرضا حرف می زنم و خیلی خوشش می اد و البته موهاش رو می کشه طفلکی رو داره کچل می کنه) ؛    توتو (یه طوطی ایه که من اصلا ازش خوشم نمی اد و از اون جنسهایه که علیرضا اصلا دوستش نداره مخصوصا که بالش و دمش هم خیلی طبیعی اند و فقط دوست داره از دور ببیندش و یه موقع هایی بهونه اش رو می گیره)و نی نی که عکس خودش است  رو با دست نشون می ده.   پسرم خواستهاش رو دیگه بهمون می فهمونه و با دراوردن صداهایی از خودش می گیه که چی می خواد.

جوجه پنبه ای من هر جا میرم درست مثل یه جوجه طلایی می اد دنبالم و باید در دیدرسش باشم.

یه موقع هایی پشت پنجره هامون پرندهها میان و میرن  .علیرضا گاهی می شینه انجا نگاشون می کنه و می گه توتو

بیشتر از هر خودنی و اشامیدنی اب دوست داره. و هرکی هر نوع نوشیدنی می خوره پسرمم هم باید بخوره .

کار جدید این روزهاش؛خط خطیه   که من خیلی ذوق کردم براش .هر چند که دیگه خودکاری دست ما نمی مونه و دفتر یا کتاب بازی در امان نمی مونه ازش .و انقدر خوشکل خودکار رو توی  دستش می گبره.

کار جدید دیگه اینه که تمایل زیادی به خودن غذا با دست خودش رو داره.از این بابت هم خوشحالم و می دونم که هر چی ازاد تر بزارمش توی این زمینه زودتر یاد می گیره و مستقل میشه اما تمام فرشها رو هم مستفیض می کنه.بطوری که من دیگه قیدشون رو زدم .صبحها که با بسکویتهاش شروع می کنه به راه رفتن. جدیدا هم شیر با نی می خوره و اگه شیر هم کاکایو(همزه ام گم شده) باشه تصاویر قهوه ای رنگ فرشمون رو بیش از پیش می کنه. من توی این مورد کاملا ازاد می ذارمش و خودم رو هم اذیت نمیکنم.

کابینتها رو به راحتی باز وبسته می کنه گاهی بعضی وسیله ها رو از این کابینت به ان کابینت جا به جا می کنه. روزی یکی دو تا ماست خوری یا استکان می شکنه چون توی کابنت دم دستی اند و البته بازم با این مشکلی ندارم چون ازشون خسته شدم .فقط سریع شیشه ها رو جمع می کنم که خودش چیزیش نشه .چیزی هم که مهمه توی ان شرایط واکنش بدی نشون ندیم و چیزی نگیم دکتر هولاکویی می گه بچه تا 14 ماهگی باید کاملا ازاد باشه و ما مراقبش باشیم.
به راحتی از تخت ما که یه کمی براش بلنده بالا و پایین می ره و همچنان بالای تخت می ایسته و وسیله هاش رو انجا می زاره و کاهی هم زیر مبلها یا زیر تلوزیونی و بعد هم کلی خم میشه تا درشون بیاره.
با هر چیزی یه سرگرمی درست می کنه مثلا چیزی که خیلی باهاش مشغول میشه بطری اب است و خیلی دوست داره درش ررو بزاره روش و برداره کلا با قوری؛ قابلمه ؛خودکار و هر چیز دو تیکه ای سرگم میشه.
براش یه سی دی صوتی (خیلی دلم نمی خواد به خاطر مضرات تی وی چیزهای تصویری ببینه البته سی دی با نی نی رو براش گرفتم که همون کارتپنهای بی بی تی وی است اما صداگداری شده؛)جمع اوری کردم که اولهاش اهنگهای شاد است 100 Songs For Kids و کم کم ملایم می شن  Baby Einstein - Baby Mozart - Concert For Little Ears تا به لالایی های دیسنی می رسه و با اونها می خوابه .توی گوشیم هم صدای اب و دریا دارم که خیلی ارامش بخشه .گاهی با همین ها و صد البته زیر س ی ن ه می خوابونمش و حتی وقتی خوابه خاموشش نمی کنم.مدت خوابش با اینها بیشتر می شه و راحت تر می خوابه.
گفته بودم که جیغ می زنه مخصوصا اگه کسی پیشش این کارو کنه اون هم جوا ب میده.چند روز پیش یه فیلمی از خودش گرفته بودم با گوشیم که توش جیغ میزد ؛فیلم رو می دید و یه جیغ تو فیلم میزد و یکی هم همینجوری.

یه  ایشی  هم می گه خوشکل (از مامان ییانگ هم قشنگتر) بازم اگه بشنوه ؛تکرار می کنه.دوباره این گوشیم دستش بود و این بار عکس می گرفت و با صدای کلیک گوشی  ؛می گفت: ایش  قربونش برم.

سرگرم کردنش خیلی بهتر شده و گاهی با خودش بازی می کنه .یه روز می خواستم کمی یادداشت کنم از قبل یه خودکار بی خطر و  چند تیکه روزنامه گذاشتم جلوش تا می دید من می نویسم اون هم برای خودش خط خطی می کرد.کلا با وسایلی که دوست داره خوب سرگرم می شه .
یه سری براش وسایل اموزشی(مکعب پارچه ای ؛مکعب هوش؛حلقه ستاره ای ؛حلقه ی کوچیک بزرگی؛استوانه ی هوش) گرفتم .اولش هیچ خوشم نیامد از کیفیتش و ایرانی بودنش اما بعد از یکی دو روز دیدم خیلی ماهرانه حلقه ها رو میفرسته توی استوانه و در می اره.خلاصه خیلی ذوق کردم یکی دو روز بعد به جای اینکه از حلقه ها استفاده کنه خود استوانه رو برمی گردوند و چندتا چندتا می انداخت توش و دیدم که نه بابا میشه به ایرانی بودنش خیلی توجه نکرد.
من درمورد وسایلی که براش می خرم دو نکته رو درنظر میگیرم اولا که تقریبا طبق برنامه براش خرید می کنم تا کمتر احساساتی شده و خودم رو کنترل کنم و همه ی چیزهایی رو که می خرم یک هو جلوش نمی ذارم.خودش هم گیج نمی شه و یه اسباب بازی اش رو که خوب بازی کرد و دیگه سراغش نمی ره برش می دارم و یکی دیگه بهش می دم تا بعد از چند روز دوباره به ان یکی میر سیم.اینطوری نه خسته کننده است برای پسرم نه من فکر می کنم که چه فایده از خرید زود انداختش دور.

به تبلیغات هم علاقه داره و محوشون می شه .من همچنان نمی تونم تنهایی برقصم و باید با هم برقصیم و دستش رو بالا پایین می کنه.
با دستشویی رفتنم بهتر کنار می اد .کنار در هم می اد.یعنی منتظرم با نق نق می ایسته و تا در باز می شه می خواد بیاد تو.یه روز که در خوب چفت نشده بود با یه فشار کوچولو درو باز کرد البته من تو نبودم ها اااا منم رفتم پیشش و گذاشتم بره تو ببینم چی کار می کنه شاید این حس کنجکاوی ارضا بشه .اما دیدم می خواد بره با پاش رو ان پایین مایینها کنه که زود اوردمش بیرون.

یه مهمونی وبلاگی داشتیم و چند تا از بچه ها رو دیدیم .بهونه ی این مهمونی تازه وارد کوچولویی بود به اسم مریم خانم که ماشالا به اندازه ی خوش اخلاقی مامانش و کم رویی داداشش ناز بود.  از اونهایی که وقتی یه پسر شیطون داری و می بینیش هوس می کنی یه دختر هم داشته باشم خیلی خوبه هاااااا
خلاصه خوب بود و خوش گذشت .کاش که دوره بشه و همگی با هم بیشتر باشیم.
من هیچ عکسی نگرفتم البته هم اشتباه کردم از اونجایی که ترجیح می دم توی جمع کاملا با ادمها باشم و نه هیچ چیز دیگه حتی تی وی یا موزیک یا دوربین و ...   خونه ی خودمون که وقتی مهمون می اد تی وی خاموشه

بعد از تقریبا یک سال داریم به تهران می ریم و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم  .می رم که انر‍ژی بگیرم .مدت زیادی اینجا احتمالا نخواهیم بود .اما نمیدونم می تونم یه مدت طولانی ازتون بی خبر باشم یا نه؟بلاخره امسال فرق می کنه و ما دوست تریم.
دوستت داریم میوه ی دلم

چیزهای مفیدی که پیدا کردم برای کتاب خوندن برای کوچولوها:
رهنمودهایی برای رشد زبانی کودکان


و این هم جالب بود
نخستین مراحل نقاشی کودکانه


چرا كودكان جيغ مي زنند؟



۸ نظر:

  1. سلام نگار جون
    انشاءالله که تهران بتون خوش بگذره و چند روزی از گرمای اینجا در امان باشی
    بابت لینک هایی که گذاشتی هم ممنون
    در پناه حق

    پاسخحذف
  2. سلام عزیزم
    انشالا همیشه بهتون خوش بگذره ...

    پاسخحذف
  3. چقدر شیرینه این شکلات شما. تهران میاید خوشحال می شیم شما و شکلات رو ببینیم.

    پاسخحذف
  4. سلام قالب جدید مبارکه خیلی قشنگ شده....
    تهران خوش بگذره

    پاسخحذف
  5. salam man avalin barieh ke miam inja. in magalati ke gozashtin kheili jaleb o be dard bokhor boodan, mamnoon ... rasti, khoshhala az ashnai ba shoma o shokoate shirinet azizam. hamchenin az ashnaii ba dadashie nime kechal :)

    پاسخحذف
  6. salam azizam mano bebakhsh ke dir omaam pishetoon ghalebe khoshgeleton mobarak.
    man ashegeh in shokolate shoma mishe bokhoramesh???chera az ghandaket ax nemizari bebinim rooye mahehso??
    rasty golam ar rabete ba jigh zadan ke az sanaz mamane helen porsii man vase onja neveshtam ye pishnahai age toonesty boro bekhon shayad be dardet bokhore.
    zemnan linkayi ke gozahsty alii booan mersi ke ba ma taghsimehson kari

    پاسخحذف
  7. وای نگارچقدرهمه چیزروریزبه ریزنوشتی.آفرین مامان باحوصله.بچلون شکلاتت روبااین همه توانمندی.ازون پسرزرنگاست عسلم.سفرخوش بگذره.باخبرای خوب برگردی

    پاسخحذف
  8. مرسي از لينك كردن مطالب مفيدت

    پاسخحذف